نخستین مواجهه فرهنگ سنتی اسلام و غرب با إمضاء فرمان مشروطه توسط مظفرالدینشاه در سال 1285 هجری شمسی آغاز شد. در پی این مواجهه، سه رویکرد به وجود آمد:
1. توجه تمام به فرهنگ سنتیِ ایرانی - اسلامی
2. غربی شدن تمام عیار
3. رویکرد تلفیقی
رویکرد اوّل و دوم از میان تمام مردم ایران تنها 2% طرفدار داشت و 98% دیگر به تلفیق فرهنگِ سنتیِ ایرانی - اسلامی با غرب معتقد بودند.
همزمان با اعدام شیخ فضل الله نوری در نهم مرداد 1288 هجری شمسی، حرکت جامعه به نگاه سوم (تلفیق) تقویت شد. جامعه آن زمان نه میتوانست به یکباره کاملاً غربی شود و نه میتوانست ریشههای ایرانی - اسلامی خود را بکند و لذا به آشوب تمدنی گرفتار شد. حاصل آنکه در این بلبشوی ایجاد شده نه علماء دین راضی بودند و نه غربرزدهها زیرا فرهنگ حاکم، تلفیقی از فرهنگ سنتی ایرانی - اسلامی و مدرنیته بود به عبارت دیگر چیزی که ایجاد شد را نه میتوان فرهنگ سنتی نامید نه اسلامی و نه فرهنگ غربی.
این داستان تا سال 1357 ادامه داشت تا اینکه جامعه تصمیم گرفت به سمت کسی برود که نه غربزده بود و نه غربگرا بلکه او یک فرد کاملاً معتقد به فرهنگ ایرانی - اسلامی بود. این رویکرد در مسائل سیاسی و موضوعاتی مثل امنیت و دفاع و این اواخر طب تا حدودی همراه با موفقیت بود ولی این حرکت در موضوعات اقتصادی و فرهنگی، شکل نگرفت.
نقطه ثقل و کلیدی غربزدگی در اقتصاد ما، پول است. پول در یک تقسیمبندی به پول ثابت (طلا) و پول اعتباری تقسیم میشود. پول ثابت (طلا) دارای ارزش خدادای و ذاتی است بر خلاف پول اعتباری که اعتبارش به پشتوانه آن است و به خودی خود، ارزشی ندارد.
در ماهیت پول اعتباری، تورم و نرخ بهره تعریف شده است و اساساً تصور پول اعتباری بدون نرخ بهره و تورم، امکانپذیر نیست.
در حالی که جنگ جهانی دوم به پایان خود نزدیک میشد، یک کنفرانس بینالمللی تاریخی در برتن وودز، واقع در نیوهمپشایر، در سال ۱۹۴۴ برگزار گردید. در این سال، نمایندگان کشورهای آمریکا، انگلستان و ۴۲ کشور دیگر گرد هم آمدند تا دربارهٔ نظام پولی بینالمللی پس از جنگ جهانی دوم تصمیمگیری کنند.
از این کنفرانس، دو نهاد جهانی پدید آمد که هنوز در اقتصاد جهان، بسیار حائز اهمیت میباشند. صندوق بینالمللی پول (IMF) و بانک جهانی.
نظام برتن وودز در واقع یک نظام پایه طلا-دلار بود. در این نظام، دلار بر حسب طلا تعریف شده بود و تمام پولهای دیگر بر حسب دلار تعریف میشد. آمریکا ارزش دلار رابرابر یک سی و پنجم اونس طلا (هر انس، 35 دلار) تعیین کرد و اعلام نمود که آمادگی تبدیل هر میزان دلار به طلا را بدون هیچ گونه محدودیتی در نرخ تعیین شده دارد. سپس سایر کشورها ارزش پولهای خود رابر حسب دلار تعریف کردند.
سال ۱۹۷۱ رخداد مهمی در خصوص عملکرد برتن وودز، روی داد که به شوک نیکسون معروف شد. در پانزده اوت سال ۱۹۷۱ به دلیل ادامه کسری تراز پرداختها، افزایش تورم و کاهش رشد اقتصادی، نیکسون رئیس جمهور وقت آمریکا، تضمین داده شده در قرارداد برتن وودز مبنی بر برابری و تبدیل 35 دلار به یک انس طلا را لغو و اعلام کرد بعد از این به جای طلا، این قدرت آمریکاست که پشتوانه دلار میباشد.
در ایران نیز طبق بند ب از ماده یک قانون پولی و بانکی کشور، مصوبه 18 تیر 1351 هر ده هزار ریال معادل 1080.5 گرم (تقریباً هر ده هزار تومان معادل یک کیلو طلای خالص) تعیین شده است که دو امضاء روی هر پول، تأیید این برابری است.
چنانچه ملاحظه نمودید پول طلا به علت ارزش ذاتی دارای قیمت ثابت و مشخص است و این پول اعتباری است که به لحاظ جهالت ذاتی خود هر لحظه نسبتی از طلا پیدا میکند و برخلاف گفته عوام، که میگویند طلا ارزان شد یا گران شد در واقع طلا ارزشش در طول تاریخ، ثابت بوده و این ارزهای اعتباری هستند که ارزان و گران میشوند و ارزششان کم و زیاد میشود.
برای مثال در برخی از کثب تاریخی در ضمن بیان رویدادی مثلاً آمده گوسفند را به یک دینار فروخته و جالب اینکه اکنون نیز پس از گذشت 1400 سال با اینکه هیچ نظارتی بر روی داد و ستد با طلا نبوده همچنان یک گوسفند برابر با یک دینار شرعیست.
چرا ارزش ارزها در برابر طلا کاهش مییابد و باصطلاح طلا گران میشود؟
قبل از پاسخ به سؤال فوق، به این مطلب مهم اشاره کنم که گرانی با تورم فرق دارد ما یک گرانی داریم یک تورم؛ گرانی به علت بر هم خوردن نسبت عرضه و تقاضا ایجاد میشود بر عکس تورم که دلیل اصلی آن خلق پول و شبه پول است.
البته منطق گرانی ایجاد ارزش افزوده است مثلاً زمینی را خریداری کردهاید که پس از گذشت زمانی به علت ایجاد ارزش افزوده و ایجاد امکانات و خدمات مثل زدن راه و تأسیس مرکز درمانی و ایجاد پارک و مدرسه و موارد دیگر از آنجا که این امکانات باعث میشود تقاضا برای خرید این زمین بالا رود علی القاعده قیمت زمین نیز گران میشود که این چیز منطقی و خوبی است.
البته گرانی و به هم خوردن نسبت عرضه و تقاضا همیشه تابع این منطق نیست و به علل دیگری مثل سوء مدیریت یا تقاضای فصلی و مواردی از این قبیل مربوط میشود که مقطعیست.
ولی چنانچه بیان شد تورم حاصل خلق پول و شبه پول است. بانکهای مرکزی معمولاً برای جبران کسری بودجه و انجام برخی تعهدات مازاد و سرزده، اقدام به خلق پول بدون پشتوانه و معیار میکنند اثر این خلق پول، بلافاصله در کاهش ارزش پول ملی و باصطلاح گرانی خود را نشان میدهد. مثل آبگوشتی که وقتی مهمان سرزده از راه برسد آبش را زیاد میکنند تا به همه برسد.